شما دانشجویان عزیز خودتان در صدد باشید که از غربزدگی بیرون بیائید و گمشده خود را پیدا کنید.شرق، فرهنگ اصیل خود را گم کرده است و شما که میخواهید مستقل و آزاد باشید باید مقاومت کنید ...
معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم.عزیزان من! ما از حصر اقتصادی نمیترسیم، ما از دخالت نظامی نمیترسیم آن چیزی که ما را میترساند وابستگی فرهنگی است.
همه میدانیم که سرنوشت یک کشور و یک ملت و یک نظام، بعد از توده های مردم در دست طبقه تحصیلکرده است و هدف بزرگ استعمار نو به دست گرفتن مراکز این قشر است.کشور ما در دهه های اخیر هر چه صدمه دیده و رنج کشیده است از دست خائنین این قشر بوده است.
(صحیفه امام، ج۱۲، ص: ۲۴۸-۲۵۲)
«دانشگاه و حوزه های علمیه و روحانیون میتوانند دو مرکز باشند برای تمام ترقیات و تمام پیشرفتهای کشور. و میتوانند دو مرکز باشند برای تمام انحرافات و تمام انحطاطات.
از دانشگاه هست که اشخاص متفکر متعهد بیرون می آید. اگر دانشگاه، دانشگاه باشد، اگر دانشگاه واقعاً دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد؛ یعنی در کنار تحصیلات متحقَّقدر آنجا، تهذیب هم باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها میتوانند به سعادت برسانند. و اگر حوزههای علمیه مُهذَّب باشند و متعهد باشند، یک کشور را میتوانند نجات بدهند. علمِ تنها اگر ضرر نداشته باشد، فایده ندارد. تمام این، وقتی ما به یک نظر وسیعی به همه دنیا و به همه دانشگاههایی که در دنیا هست بیندازیم، تمام این مصیبتها که برای بشر پیش آمده است ریشهاش از دانشگاه بوده. ریشهاش از این تخصصهای دانشگاهی بوده. این همه ابزار فنای انسان و این همه پیشرفتهایی که به خیال خودشان در ابزار جنگی دارند، اساسش از دانشمندانی بوده است که از دانشگاه بیرون آمدهاند. دانشگاهی که در کنار او اخلاق نبوده است، در کنار او تهذیب نبوده است. و تمام فسادهایی که در یک ملتی یا ملتها پیدا شده است از حوزههای علمیه ای بوده است که متعهد به دستورات اسلامی نبوده اند. تمام این ادیانی که ساخته شده است از دانشمندان و علما سرچشمه گرفته است. علمی که پَهْلویِ او اخلاق و تعهد اسلامی نبوده است، تهذیب نبوده است، دنیا را دانشگاه به فساد کشانده است. و دنیا را دانشگاه میتواند به صلاح بکشد. دانشگاههای سرتاسر جهان اگر موازین انسانی را، اخلاق انسانی را، آنچه که در فطرت انسان است، در کنار تعلیم و تعلّم قرار بدهند، یک عالَم، عالَم نور میشود. و اگر تخصصها و علمها منفصل باشد از اخلاق، منفصل باشد از تهذیب، منفصل باشد از انسان آگاه، انسان متعهد، این همه مصیبتهایی که در دنیا پیدا شده است از همان متفکرین و متخصصین دانشگاهها بوده. این دو مرکز- که مرکز علم است- هم میتواند مرکز تمام گرفتاریهای بشر باشد و هم میتواند مرکز تمام ترقیات معنوی و مادی بشر باشد. علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم میتوانند به مراتب ترقی و تعالی برسند.
( صحیفه امام ، ج۱۳، ص ۴۱۲-۴۱۳) |